باید بدانید که اینترنت بیسیم، از راههای سلب امنیت و دسترسی به اطلاعات و حریم شخصی است. به این صورت که وقتی به وایفای جایی که نمیشناسیم متصل میشویم؛ امکان آن وجود دارد تا شخصی ناشناس به دادههای گوشی موبایل یا لپتاپ ما دسترسی پیدا کند. پس شاید بتوان گفت که در مواقع حضور در مکانی تازه، بهتر آن است که به اینترنت سیمکارت خود وصل شویم. در ادامه با ما همراه باشید تا بررسی کنیم؛ اتصال به اینترنت سیمکارت خودمان، تا چه اندازه امنیت و محرمانگی اطلاعات ما را تامین خواهد کرد.
وصل شدن به یک شبکهی LTE 4G معمولی به آن معناست که اطلاعات ورودی شما رمزگذاری شده است و بنابراین کسی نمیتواند به آن دسترسی داشته باشد. در مقابل اما شبکههای وایفای برای همگان قابلیت اتصال دارند و به علاوه از نظر امنیتی نیز با هم متفاوتند. پس همیشه وصل شدن به وایفای کار خطرناکی نیست. بلکه صحبت از آن زمانی است که شما به یک مودم همگانی و بدون رمز، یا مودمی که افراد زیادی به آن دسترسی دارند؛ وصل میشوید. در این صورت متاسفانه هیچ تضمینی برای حفظ هویت و اطلاعات شخصی شما وجود ندارد. پس در راستای حفاظت از حریم شخصی خود، بهتر است تا هزینهی اینترنت سیمکارت را متقبل شوید و در مکانهای عمومی از آن استفاده کنید.
اما خب ممکن است در موقعیتی قرار بگیرید که به هر ترتیب اتصال به اینترنت سیمکارت خودتان برایتان مقدور نباشد. در این صورت سعی کنید حتما از یک ویپیان معتبر استفاده نمایید.
با وجود تمام نکاتی که ذکر شد؛ هنوز هم باید گفت که حتی اینترنت سیمکارت هم غیر قابل نفوذ نیست. تیمهای تحقیقاتی مختلفی از ابوظبی و آلمان طی بررسیهای به عمل آمده موفق شدهاند تا نقاط ضعف این سیستم را نیز دریابند. اما نکتهی قابل توجه آن است که دسترسی به این سیستم آنقدر پر دردسر است که به احتمال بالایی میتوان گفت که تنها برای دستیابی به اطلاعات خاص و نفوذ به حریم شخصی افراد ویژه استفاده میشود. پس نگران نباشی
در هر حال باید امیدوار بود تا اینترنت G5 نسل جدید از مشخصات امنیتی دقیقتر و بهتری برخوردار باشد.
در زمان استفاده از نقلیه عمومی و اماکن عمومی استفاده از اینترنت بی سیم رایگان به احتمال زیاد یکی از مهم ترین مزیت برای همه افراد جامعه به حساب میاد.امروزه داشتن اینترنت بی سیم برای کافه ها و رستوران و فروشگاه ها تبدیل یکی از روش جالب برای کسب مخاطب و رضایت مشتری ها است. اما باید با هم بررسی کنیم که آیا این مزیت واقعا به نفع جامعه است یا نه.
وقتی نوبت به نواختن گیتار می رسد ، سبک های متفاوتی را برای نواختن می توان یافت. از سبک هایی مثل کلاسیک و آکوستیک گرفته تا سبک هایی مثل پاپ و جاز بلوز.از سبک هایی که وجود دارد می توان به سبک کلاسیک را به عنوان پر طرفدار ترین سبک بین نوازنده های گیتار معرفی کرد.قطعات کلاسیک پر از رمز و راز و پر از قطعاتی است که شاید شما هم بخواهید آن را یاد بگیرید وبنوازید.
موسیقی گیتار کلاسیک اغلب به سبک موسیقی گیتار اشاره دارد که در دهههای 1700 و 1800 رواج داشت. برای اجرای این سبک موسیقی، گیتاریستها یک گیتار کلاسیک مینوازند و تکنیکهای خاصی را دنبال میکند.
مطالعه دربارهی موسیقی کلاسیک و بازگرداندن قطعات قدیمی، کار ساده ای نیست، به ویژه با توجه به این مسئله که هر چه از دهه 1900 دورتر میشوید مستندسازی و حفظ صدا دشوارتر میشود.همین ویژگی باعث میشود که گیتاریستهای قطعات کلاسیک ، علاوه بر نوازندگی در نقش یک مفسر، پژوهشگر و یا فیلسوف نیز عمل کنند. شروع این سفر و تحقیق دربارهی این سبک از موسیقی، دروازههایی از دنیای کاملا جدیدی را برای شما باز میکند.
با وجود همهی این قطعات کلاسیک بینظیر اما، چگونه تصمیم بگیریم که کدام قطعه برای نواختن در ابتدای کار بهتر است؟ در این مقاله نام آشناترین و البته چالش برانگیزترینها را معرفی خواهیم کرد.
این کنسرتو باروک فوق العاده، در ابتدا برای لوت ساخته شد، اما بازنویسی آن برای گیتار نیز به همان اندازه دوست داشتنی است. اگرچه ویوالدی بیشتر عمر خود را در ونیز گذرانده است، اما این کنسرتو را در سفرش به دور دنیا نوشت. این اثر در بوهمیا نوشته شده است و سه حرکت کوتاه آن هرگز در زمان حیات ویوالدی منتشر نشد.
به هیچ وجه قطعه ای آسان برای نواختن نیست! این اثر والتون، «پنج باگاتل» (1971) یک میدان مین از ریتمهای عجیب و غریب است. در دهه 1970، گیتار کلاسیک از محبوبیت فوق العاده ای برخوردار بود اما عدم وجود انجمنهای اسپانیایی / لاتین در Five Bagatelles باعث شد که این اثر هرگز در قرن بیستم به شهرت خاصی نرسد.
این تانگو که در سال 1974 در میلان ضبط و منتشر شد و تغییر سبک آهنگسازی آستور پیازولا از تانگو کلاسیک به تانگو نو را نشان میدهد. ریتمهای تند و یک ملودی شیطانی، این اثر را در صف مقدم تانگو مدرن نگه داشته است.
Recuerdos de la Alhambra علی رغم سادگی ظاهری ملودی دلربایش، با این قطعه واقعاً تکنوازیاش را تا حد ممکن کش داده است. موقعیتهای چپ دستانه مورد نیاز گیتاریست نسبتاً ناجور هستند و شامل انواع کششهای غیرمعمول میشوند. به علاوه، استفاده از ترمولو یک چالش فنی برای هر نوازندهای است؛ اما در بهترین حالت، Recuerdos پرشور، جذاب و بسیار لطیف است.
با وجود اینکه این اثر پس از مرگ سازندهاش منتشر شده که پیوندی با منطقه آستوریاس در شمال اسپانیا دارد، کار آلبنیز برای گیتار ادای احترام آشکاری به سنتهای فلامنکو اندلس است. تغییرات ناگهانی، پویایی و ملودی پیچیده، این اثر را به قطعه ای شیطانی برای تسلط بر گیتار تبدیل کرده است. هنگام گوش دادن به لرزشهای سریع اثر، تقریباً میتوانید گرمای غبارآلود یک بازار اسپانیایی را احساس کنید.
یکی از معروف ترین قطعات در میان گیتاریستها، «Bourrée» محبوبِ باخ، در اصل برای لوت نوشته شده است. اگرچه این اثر اسم خود را مدیون یک رقص فرانسوی است، اما باخ به هیچ وجه Bourrée را برای رقصیدن ننوشته بود. با این حال، سرعت نرم آن و تغییرات اثر از مینور به ماژور در آخرین آکورد هر ورس، احساس شگفت انگیزی را به این اثر میبخشد.
گالیارد نوعی رقص رنسانس است که در قرن شانزدهم میلادی در اروپا رایج بود و شامل پرشهای زیادی میشد؛ اما آنچه در مورد این رقص غیرمعمول است، ریتم آن میباشد که یک ویژگی غیرمعمول برای آهنگسازان انگلیسی محسوب میشد.
هیچ فرضیهی معتبری از اینکه چگونه قطعهی گالیارد، نام قورباغه را در کنار خود دید وجود ندارد، اما شایعات حاکی از آن است که این ربطی به یکی از خواستگاران ملکه الیزابت اول دارد که وی با محبت او را «قورباغه» مینامید.
بخش دوم از این این مقدمه بسیار پرشور است، اما در همان افتتاحیه شگفت انگیز و مشتاقانه است که Heitor Villa-Lobos جایگاه واقعی خود را پیدا میکند. این آهنگساز برزیلی یکی از موفق ترین آهنگسازان آمریکای لاتین در قرن بیستم بود که در آثارش با موفقیت ملودیها و ریتمهای محلی فولکلور برزیل و موسیقی کلاسیک را ترکیب میکرد. بدون شک این ترکیب منحصر به فرد از دو ژانر است، که بخش A از Prelude شماره 1 را بسیار نفیس میکند.
به نظر عادلانه میآیند که تم محبوب فیلم The Deer Hunter اثر Stanley Myers را به عنوان محبوبترین قطعه مدرن موسیقی کلاسیک گیتار بنامیم. این قطعه به طور خاص برای جان ویلیامز گیتاریست نوشته شده است (البته با آهنگساز فیلم اشتباه گرفته نشود) ، مایرز آهنگساز در سال 1970 تکه پیانو کوتاه را به یک قطعه کامل گسترش داد و آن را Cavatina نامید که در ایتالیایی به معنای یک آهنگ کوچک و ساده است