موسیقی همیشه در تاریخ نقش بسزایی داشته است و باعث علاقه مندی مردم شده است. در گذر تاریخ چه اهنگ هایی باعث عوض شدن یک جنگ شده است. در تاریخ سرزمین خودمان هم خیلی از این اتفاقات افتاده است و مسیر خیل ها عوض شده است. موسیقی هیچ وقت از ساز جدا نبوده است و همیشه این نوازنده ها بودند که با دستان و سازهایشان باعث آشکار شدن یک آهنگ شده است. در ایران باستان ساز نی و چنگ همیشه جز بزم های پادشاهان بودند باعث گذاشتن اثر های زیبایی شده اند.
در اینجا می خواهیم شما را با اندکی از تاریخچه و ساختمان یکی از قدیمی ترین چنگها و نیز ساز نی آشنا کنیم.
چنگ بیش از 4000 سال پیش ، یعنی پیش از تمدن ایلام، در بین النهرین (جنوب عراق امروزی) نواخته می شده است. موسیقی یکی از جنبه های مهم بسیاری از مناسبت های جشن و آیین در بین النهرین باستان بود. این چنگ فاخر از نقره و سنگ آهک قرمز تزئین شده است. قاب ، تیونرها و تارها با قطعات چوبی قدیمی مرمت شده اند. تصاویر تزئین شده زیر سر گاو ، شیرها و گوزن هایی را نشان می دهد .
چنگ نقره ای مربوط به 2600 سال پیش از میلاد. گورستان سلطنتی اور مربوط به تمدن ایلامی که بعداً در ایران بزرگ جای گرفت و در حال حاضر در جنوب عراق قرار دارد.
ساز نی، با توجه به اینکه با حداقل امکانات بوجود می آمده، به عنوان یکی از کهن ترین سازها به شمار می رود. یافتن اینکه کدام تمدن یا کدام منطقه صاحب اولیه آن بوده کاری دشوار و البته تخصصی است. این ساز به هر منطقه ای که وارد شده، مردمانش آن را به عادات و سنتهای خود آغشته کرده اند و آن را در بین خود پذیرفته اند. به این ترتیب دیده می شود که این ساز در میان اقوام تمدن های مختلف، شکل و شمایل و در نتیجه صدایی متفاوت دارد.
نی در کتاب سازشناسی ایرانی (نوشته ارفع اطرایی و محمدرضا درویشی) اینطور تعریف شده:
"نی، از سازهای بادی کهن و از جنس گیاه نی است که طول آن از شش گره و هفت بند تشکیل شده و به همین دلیل آن را "نی هفت بند" می گویند. هنگام نواختن، هوا از دهانه ی نی وارد می شود و با انگشت گذاری بر سوراخ ها و با تغییر فشار هوا، صداهای مختلف به وجود می آیند. نوازنده، نی را بصورت عمودی در دست می گیرد و دهانه ی آن را بین دو دندان جلو و یا بین لب ها قرار می دهد و در آن می دمد. بخش زیادی از هوای دمیده شده، از سوراخهای باز نی خرج می شود و نوازنده با انگشتهای هر دو دست، سوراخ ها را باز و بسته میکند. ممکن است نوازنده هنگام نواختن دست راست را بالای دست چپ قرار دهد و برعکس. هنگام ساختن نی، روی گره ها را با نوار می پوشانند و بر سر دهانه و انتهای نی لوله ی استوانه ای کوتاهی به طول تقریبی ۷ سانتی متر و هم قطر ضخامت نی، از فلز برنج قرار می دهند. طول نی حدود ۳۰ تا ۶۵ سانتی متر و قطر آن حدود 1.5 تا ۳ سانتی متر است و تعداد ۵ سوراخ در طرف جلو و یک سوراخ در قسمت عقب نی ایجاد می کنند. هرچه لوله ی ساز باریکتر و کوتاه تر باشد صدای آن زیر تر است و برعکس. نی در اندازه های مختلف تهیه می شود و ساز تکنوازی است و نمی توان آن را کوک کرد. بدنه ی اصلی این ساز چون در طبیعت رشد می کند، دو نی کاملا از هر جهت همسان، کمتر به دست می آید و به همین دلیل، با انتخاب طول و قطر آن، از هر پرده ای می توان نی داشت.
وسعت معمول صدای نی حدود دو اکتاو و نیم است. مثال های زیر برای نی منطبق با دیاپازون است که به طور طبیعی فاقد صدای «سی» روی خط سوم حامل است. وسعت نی به چهار منطقه ی صوتی، شامل صدای بم و بم نرم، صدای اوج، صدای غیث، و صدای ذیل (پس غیث) تقسیم می شود.
یکی از فرزندان نی، ساز فلوت است. این ساز به مرور زمان و با تغییراتی که در ساختار سازهای نی چوبی داده شد، تبدیل به فلوت امروزی با کلید ها و جنسی متفاوت شد و در نتیجه صدایی متفاوت از نی ایجاد می کند که می توان گفت صدایی به همان زیبایی و نیز مستقل از نی دارد. آیا نواختن این سازها را آموخته اید؟
پیشنهاد می کنیم در کلاسهای نی و فلوت ماژورین شرکت کرده و نواختن این سازهای گوش نواز را با ما تجربه کنید.
همیشه کار در هنر بسیار جذابیت دارد به طوری که همیشه دنبال خلق و ساختن است. در موسیقی هم خیلی از افراد یا به خاطر صدا یا نواختن یا ساختن ساز ها بسیار مورد توجه قرار گرفته اند و به خاطر خلاقیت شان مورد توجه قرار گرفته اند و باعث دیده شدن در جامعه و فرهنگ شده اند و اسمشان در تاریخ و موسیقی آن کشور ماندگار شده است.
در اینجا به تعدادی از سازهای عجیب و غریب می پردازیم. به نظر شما در ساخت کدام ساز خلاقیت و تفکر بیشتری بکار رفته است؟
این ارگ که در یک غار زیرزمینی در ویرجینیا واقع شده، در سال 1956 توسط لِلاند اسپرینکل ابداع شد. این ساز با ضربه زدن به استالاکتیت های قدیمی توسط چکش لاستیکی کار می کند. همه اینها به یک کنسول متصل می شوند که شبیه یک ارگ سنتی است. یکی از اتفاقاتی که در مورد ابداع این ساز می گویند اینست که اسپرینکل این ایده را زمانی به دست آورد که پسرش سرش را به یکی از استالاکتیت ها زد و صدایی مانند همهمه در غار ایجاد کرد.
ترج آیسانگست یک درامر و آهنگساز نروژی است. وی با استفاده از یخ های دریاچه های یخ زده، سازهای موسیقی ابداع می کند. ترومپت یخی او صدایی مانند شیپور جنگ را دارد.
لزوماً اینطور نیست که هر قطعه یخ برای این منظور کارایی داشته باشد و فقط یخ هایی با ساختار میکروسکوپی مناسب، صدایی زیبا ایجاد می کند.
این ساز، یک ساز 10 تنی است که توسط لوک جرام خلق شده است. سیم های بلند از تیرها تا یک قوس فلزی بزرگ کشیده می شوند. هر سیم در باد ارتعاش ایجاد می کند. سپس صدا توسط لوله ها تقویت می شود. در نتیجه صدایی وهم آور و تپنده ایجاد می کند و حجم باد است که تعیین می کند حجم صدای ساز چقدر باشد.
این مجسمه به ارتفاع 3 متر در ارتفاعات بالای برنلی و بر روی مورهای پنین قرار دارد. این ساز از بادهای غالب غربی که در انتهای لوله ها می وزد استفاده می کند تا صداهایی نامتعارف و دلخراش را در کنار منظره Crown Point ایجاد کند. این سازه در سال 2006 توسط معماران مایک تونکین و آنا لیو طراحی شده است.
این پروژه جسورانه و بلند پروازانه سعی داشت با استفاده از ساحل بازسازی شده در زادار- کرواسی به عنوان یک ارگ فوق العاده، خود دریا را به یک نوازنده تبدیل کند. لوله های زیر تفرجگاه هنگام برخورد امواج دریا با آنها، واکنش نشان می دهند و صداهایی هماهنگ ایجاد می کنند که موجب استقبال گردشگران از آنجا شده است.
نامی که خودش، ساز را معرفی میکند. این سازِ ترکیبی، صفحاتی از مجله Popular Science Monthly را در سال 1936 به خود اختصاص داد. صدایی که با خم شدن سیم ها ایجاد می شد به جای یک بدنه چوبی سنتی، از یک شیپور برنجی خارج می شد و گویی صدایی در بین تار و برنج تولید می کرد.
این ساز بزرگترین عضو خانواده فلوت است که بیش از 15 متر لوله دارد. این یک ساز نسبتاً جدید است و طبق گزارشات اولیه، صدای آن از آنجا که کمی مانند غرش است، در حال بررسی و اصلاح است.
این یک ابزار چاپ سه بعدی است که توسط استودیو MONAD ، اریک گلمبرگ و ورونیکا زاکربرگ همراه با اسکات اف هال (نوازنده) طراحی شده است.
این سازه در سال 1850 توسط طرفدار سازهای زهی عظیم Jean-Baptiste Vuillaume ساخته شد. این یک کنترباس با صدای بلند است که 3.48 متر ارتفاع دارد. در این دستگاه، نواختن با دست بسیار سخت است و پدالهای پایی روی آن تعبیه شده تا این کار را ممکن سازد. و شباهتی به سازهای خانواده ی ویولن دارد
هنری داگ یکی از جالب ترین عناوین شغلی تاریخ را دارد - مجسمه ساز صدا. داگ در نقش شگفت انگیز خود به عنوان مجسمه ساز صدا ، ساز مشابهی با صدای عجیب به نام Sharpsichord را ابداع کرد. این در واقع یک چنگ سنجاق دار بزرگ است که شامل 11 سیلندر است و سنجاق ها هنگام چرخش به سیم های داخلی برخورد می کنند و تولید نوا می کنند.
هر چیزی در این دنیا وظیفه و هدفی دارد. آیا تا به حال به این فکر کرده اید که وظیفه موسیقی چیست؟
فکر می کنید کدام ساز کاربردی تر است؟ و از این میان کدام ساز بهتر به آن چیزی که شما از ساز انتظار دارید، می پردازد؟
ارکستر شامل یک رهبر ارکستر که قلب ارکستر است و گروهی از نوازندگان میباشد و شمار نوازندگان معمولا بین ۶۵ تا ۱۱۰ نوازنده است
در این مقاله به معرفی ارکستر و انواع آن میپردازیم
نامگذاری هر ارکستری معمولا براساس نوع قرارگیری و تعداد سازها در آن انجام میشود. به طور مثال، بزرگترین نوع ارکستر، یعنی ارکستر سمفونی ، به معنی این است که در آن از کلیه گروههای سازی و تقریبا تمام سازهای موسیقی کلاسیک غربی مورد استفاده قرار گرفته شده است.
در مقابل، در ارکسترهای کوچکتر، تنها بخشی از سازهای موسیقی کلاسیک وجود دارد و آن را با نامها متفاوتی میشناسند؛ ازجمله این ارکسترها میتوان به ارکستر مجلسی اشاره کرد که به ارکستری میگویند که در آن از سازهایی مثل زهیِ آرشهای، سازهای بادی چوبی و سازهای کوبهای و سازهای کلیدی مثل پیانو استفاده میشود.
برخی از عنوانهای ارکسترها اشاره به سازهای به کار رفته یا نقش سازها در این اکستر ندارد. بعضی از نامگذاریها، فقط جهت تشخیص ارکسترها مختلف در منطقهای یا شهری انجام میشود. به طور مثال، ارکستر فیلارمونیک به طور معمول از جانب انجمن دوستداران موسیقی در هر شهر پشتیبانی مالی میشود. این انجمن به انجمن فیلارمونیک مشهور است.
اغلب در این ارکسترها نوازندگان خبره و چیرهدست هر شهر فعالیت میکنند. البته ازنظر سازی ساختار ارکستر فیلارمونیک به صورت ارکستر بزرگ یا سمفونیک است. مثل ارکستر فیلارمونیک برلین و ارکستر فیلارمونیک لندن
گروههای موسیقی یا همان ارکسترها در حدود سالهای ۱۶۰۰ به وجود آمدند. ارکستر اجرای اپرای ارفئو از ساختههای کلودیو مونتهوردی را میتوان برجستهترین و بارزترین نمونه ارکسترهای پیشین دانست. همچنین ژان باپتیست لولی، آهنگساز فرانسوی در اواخر قرن ۱۷ ارکستری برای بارگاه سلطنتی ترتیب داد.
پس از آن در قرن ۱۸ آهنگسازی به نام یوهان استامیتز به همراه آهنگسازان دیگر در مکتب مانهایم که در آن زمان شناخته شده بود، اولین قدمها را برای آهنگسازیهای اولیه برای ارکستر سمفونی مدرن برداشتند. در آن ارکستر، هر موسیقی مشتکل از ۴ قطعه برای ترکیب سازهای مختلف میشد. از جمله:
· بادیهای چوبی (فلوت، ابوا و فاگوت)
· بادیهای برنجی (فرنچ هورن، ترومپت)
· کوبهایها (۲ تیمپانی)
· زهی (ویولنهای اول و دوم، ویولا، ویولون سل و کنترباس)
در آن دوره همچنین ساز کلارینت در ارکستر پذیرفته شد و سازهای اصلی دورههای پیشین مثل هارپسیکورد، لوت و لوت باس، با گذشت زمان از یادها رفتند. پربارترین دوره ارکستر را میتوان قرن ۱۹ دانست. در آن دوره بادیهای چوبی از دو عدد به ۳ یا ۴ عدد رسیدند و همچنین بادیهای برنجی گروه خود را با ترومپت سوم، هورن سوم و چهارم و اضافه شدن ترومبون تکمیل کردند.
تاریخ ارکستر سمفونیک از دوره کلاسیک تا کنون، تغییر و تحولات زیادی را داشته و سازهای ارکستر سمفونیک همراه با دانش ارکستراسیون رو به تکامل رفتهاند.
در هر ارکستری با توجه به نیاز آن، سازبندی متفاوت است. چینش تابعی هر ارکستری از پارتیتور توسط آهنگساز نوشته میشود و در هنگام تنظیم مجدد آن تغییراتی نیز در آن اعمال میشود. سازبندی هر ارکستر به دستههای زیر تقسیم میشود:
· سازهای بادی چوبی
· سازهای بادی برنجی
· سازهای کوبهائی
· سازهای زهی
· سازهای کلیدی
در ارکستر سمفونیک ۴ گروه کر وجود دارد. سازهایی که در ارکستر سمفونیک استفاده میشوند، در ۳ دسته کلی قرار میگیرند:
ضربات: سازهایی که با ضربه زدن به آن صدا ایجاد میکنند.
رشتهها: سازهایی که با لرزش سیمها صدا ایجاد میکنند.
بادی: سازهایی که با دمیدن به داخل آن صدا ایجاد میکنند. ( که خود به دو دسته برنجی و بادی چوبی تقسیم میشوند.)
دستهبندی کلی که طبق نوع ساز در ترکیببندی یک ارکستر قرار دارند به این شکل است که رهبر ارکستر در سمت چپ، گروه ویولنهای اول و دوم و در کنار ویولنها ویولاها و در کنار آنها ویولنسلها هستند. قسمت جلوی ارکستر نیز در معمولا سازهای زهی وجود دارد.
در برخی از مواقع، در سمت چپ رهبر و در جلوی ویولنهای گروه اول، سازهای تکنواز و کنسرتوها قرار دارند که با توجه به کنسرتوی موردنظر، سازهای مختلفی میتواند باشد. گروه سازهای بادی در ردیف بعد قرار میگیرند و کنترباسها نیز در کنار آنها هستند. در ردیف انتهایی نیز سازهای کوبهای قرار میگیرند.
این مدل سازماندهی و نظم باعث فراهم شدن یک گونه استاندارد میشود که به واسطه آن رهبر ارکستر از طریق اشارات قراردادی که خودش تنظیم کرده، هر گروه سازی را در زمان نواختن مطلع میسازد.
سازهایی که در ارکستر سمفونیک غربی حضور ثابت دارند را سازهای ارکستر سمفونیک میگویند. هرکدام از این سازها نقش خاص خود را در ارکستر ایفا میکنند. نوازندگان هرکدام از این سازها نیز در محلهای خاص بر روی سن ارکستر نشسته و ساز خود را مینوازند.
علاوه بر سازهایی که ذکر شد، در برخی از موارد، سازهای دیگری هم در بین سازهای ارکستر سمفونیک هستند که حضور ثابتی ندارند. علاوه بر این، در بین سازهای موجود در ارکستر، با توجه به نظر آهنگساز، بعضی از سازها در برخی آثار حضور ندارند.
در عکس زیر میتوانید محل نشستن نوازندگان روی سن ارکستر را مشاهده کنید:
نام سازها و گروهبندی هرکدام در زیر دستهبندی شدهاند:
سازهای زهی
ویولن، ویولا، ویولنسل (چلو)، کنترباس (دابل باس)، هارپ
سازهای بادی چوبی
فلوت، فلوت پیکولو، ابوا، کرآنگله (هورن انگلیسی)، کلارینت، کلارینت باس، فاگوت (باسون) کنترفاگوت
سازهای بادی برنجی
هورن، ترومپت، ترومبون، توبا
سازهای کوبهای
تیمپانی، باس درام (طبل بزرگ)، ساید درام، سنج (سیمبال)، مثلث، ماریمبا، زایلوفون، وایبرافون، بلز ارکستری (کلوکن اشپیل)
باور اینکه ساز درامز یک ساز قدیمی و باستانی است کمی برای ما سخت میباشد زیرا این ساز را بیشتر در گروههای راک و جاز و.... دیده ایم و در ذهن ما به عنوان یک ساز مدرن نقش بسته است.
برای معرفی این ساز باید در همان ابتدا بگوییم که ما با یک مجموعه ساز رو به رو هستیم که شامل انواع ساز های کوبه ای مانند طبل سنج و... میشوند
.
.در این مقاله به معرفی این ساز می پردازیم
البته این اجزا یک چیز مطلق و واحد نیستند و در سبکهای مختلف موسیقی متغیرند.
طبل بزرگ (Bass drum)
طبل فلور (Floor tom)
طبل کوچک (Snare drum)
جفت سنج (Hi-hat)
سنج چینی (China cymbal)
سنج کراش (Crash cymbal)
تام-تام (Tom-tom drum)
سنج راید (Ride cymbal)
سنج اسپلش (Splash cymbal)
در بررسی تاریخچه این ساز باید تاریخ تک تک اجزای تشکیل دهنده ی این مجموعه را بررسی کنیم که همانطور که در مقدمه اشاره ای به آن شد بسیار قدیمی اند ، و قدمت بعضی از آنها به ۵۰۰۰ سال می رسد، اما اگر بخواهیم تاریخچه ی این ترکیب که ما امروزه به اسم "درامز" میشناسیم را مرور کنیم، باید بگوییم که: تقریبا از سال 1860 بود که پرکاشنیست ها به استفاده از چندین ساز کوبه ای نظیر درام بیس،سنج و...در یک مجموعه روی آوردند،گذشت زمان و استفاده از درامز در تئاتر ها کمک زیادی به شناخته شدن این ساز کرد.
اما اقدام نهایی را در مقبولیت و شناخته شدن این ساز برادرهای لودویگ در سال 1909 انجام دادند و با تاسیس کمپانی Ludwig & Ludwig برای اولین بار در جهان سیستم پدالی درام بیس را در مقیاس تجاری تولید کردند.
درامر یا همان نوازنده ی درام با وارد کردن ضربه از طریق استیکرها (چوب های درامز) تولید صدا میکنند.
برای تهیه چوب های درام از چوب درختان متفاوتی استفاده می شود:
-1 چوب گردوی آمریکایی(Hickory): مقاومت بالا و خاصیت ارتجاعی بالا ،این چوب را به پرطرفدارترینِ چوب ها تبدیل کرده است
-2 بلوط (shira Kashi oak): این نوع چوب توسط شرکت pro mark در سال ۱۹۵۷به بازار ارائه شد و دارای مقاومت بسیار بالایی است.
-3 چوب افرا(Maple) :چوب افرا به دلیل وزن کمش بیشتر در کارهای استودیویی وکنسرتهای جز یا اجرا در سمفونیک به کار گرفته میشود.
نواختن درامز هم مانند هر ساز دیگری نیاز به تمرین تکرار دارد چه بسا که ساز درامز تقریبا فرار است، برای همین این تمرین ها باید مداوم باشند.
در این ساز نحوهی به دست گرفتن چوب ها نیز حائز اهمیت است، و از آنجا که درامز عضوی از خانوادهی سازهای کوبه ای است، اصول و شیوه ی نواختنش تاحدودی مانند همان سازها میباشد.
یک نکته ی جالب راجع به این ساز این است که شما به سلیقه خودتان میتوانید اجزای آن را تغییر دهید ! یعنی همان گونه که یک نوازنده ی سنتور انتخاب میکند با چه سبکی ساز بنوارد ، شما انتخاب میکنید با چند طبل سنج و.. به تمرین یا اجرا بروید.
و نکته ی دیگر این است که برای کم کردن صدای این سازهنگام تمرین پدهای مخصوصی به نام "پرکتیس پد" یا همان "پدهای مخصوص تمرین"وجود دارد، و لازم نیست نگران صدای زیاد این ساز هنگام تمرین باشید.
و اما حرف و نکته آخر اینکه اگر شما به یک نوازنده ی حرفه ای درامز تبدیل شدید در انتخاب سبک حرفه ای خود اصلا محدود نیستید و میتوانید در سبکهای زیادی از جمله: گرانج ، سول ، فانک ، ار اند بی و هوی متال بدرخشید!
در ماژورین آموزش آنلاین درام توسط بهترین مدرسین کشور ارائه میشود و شما میتوانید در هر کجا که هستید از این آموزشها استفاده کنید.
در دنیای موسیقی پیانو و پیانیستها همواره جایگاهی خاص داشتند و نقشی مهم را در تاریخ موسیقی دنیا ایفا کردند. افرادی مانند موتزارت، بتهوون و شوپن که برای همهی ما نامهایی آشنا هستند. اما کمی پس از این نوابغ بی بدیل نیز، نوازندگی پدید آمدند که نوع خودشان بی نظیر بپدند. در این مقاله قصد داریم تا به معرفی ۱۰ نوازنده ی برتر پیانو به انتخاب بسیاری از منتقدان موسیقی بپردازیم.
10- مایرا هس (1965-1890)
مایرا هس در دوران جنگ جهانی دوم، پیشگام درکنسرتهای روزانهی هنگام ناهار بود. این پیانیست بریتانیایی در ایالات متحده هم محبوبیت زیادی داشت.
علیرغم ظاهر جدی و سخت گیرانهاش (همیشه در کنسرتهایش سیاه میپوشید ) ذکاوت بالایی داشت که در مصاحبههایش مشهود است. آثار ضبط شدهی مایرا نشان دهندهی تفکری عمیق، شفاف و جدیت او در موسیقی است.
9- گلن گولد(1982-1932)
تعداد کمی پیانیست به مانند گلن گولد کانادایی وجود دارد. هوش و تخیلی عجیب و غریب او را به مسیرهایی غیر معمول سوق دادند. پس از شروع چشمگیرش در اجرا، از سکوی اجرا به طور کامل فاصله گرفت و خود را وقف ضبط صدا کرد. گرچه بسیار از هنرمندان آدرنالین اجرای زنده را با هیچ چیز در این دنیا عوض نمیکنند، اما گولد استودیوی ضبط را بهترین مکان برای عرضهی تفکر کمال گرایانهاش از موسیقی میدانست.
شخصیت جذاب او که به خاطر هیپوکندری، صندلی کوتاه پشت پیانو و تفکر التقاطیاش مشهور است، مورد توجه بسیاری از فیلم سازان قرار گرفته است.
8- امیل گیللز(1916-1985)
گیللز صدایی خاص و ارکسترایی داشت که در نوع خودش بسیار کم نظیر بود. شهرتش را زمانی به دست آورد که در مسابقات بین المللی ملکه الیزابت در 1983 برنده شد. اما جنگ برنامههای شغلی او را متوقف کرد. در 1944 اولین نمایش جهانی سونات شماره 8 پروکوفیف را در مسکو برگزار کرد. او اولین هنرمندی بود که مجاز به سفر در غرب بود. گرچه این هنرمند به خاطر نوازندگی آثار برامس و بتهوون معروف شد اما آثار خودش نیز بسیار ارزشمند و ماندگار هستند.
7- دینو لیپاتی(1950-1917)
دنیا خیلی زود یکی از محبوبترین پیانیستهای کلاسیک را از ما گرفت. دینو لیپاتی جوان تنها ۳۳ سال داشت که از دنیا رفت، اما در همان مدت کوتاه، آثاری سرشار از عشقی عمیق را برجای نهاد که زیبایی خالص و سادهای را در خود دارند.
او در بخارست و در خانوادهای اهل موسیقی متولد شد. جرج انسکوی بزرگ پدرخواندهاش بود و در کنار کورتوت تحصیل میکرد. کار او در نوازندگی بسیار پر فراز و نشیب بود. ابتدا جنگ جهانی و بعد از آن بیماری سختی که در نهایت باعث مرگش شد، به او اجازهی تنها 15 سال نوازندگی را دادند.
6- سویاتوسلاو ریختر(1997-1915)
آثار ریختر را میتوان اینگونه توصیف کرد: ادراکی با شکوه در مقیاسی حماسی با تمرکز بر وفاداری به غریزهی آهنگسازی!
او چیزی را که قبلا وجود نداشته به کارش اضافه نمیکد، بلکه آثارش تنها انعکاس نبوغ او هستند. ریختر هیچگاه شوروی را ترک نکرد اما تورهای متعددی در غرب برگزار کرد و میراثی عظیم از آثارش را برای ما برجای گذاشت.
5- آلفرد کورتوت(1962-1877)
کورتوت یکی از بزرگان نوازندگی پیانو، زادهی سوئیس است. این هنرمند بزرگ به خاطر سه گانهی فوق العادهاش با ژاک تیبو(ویولون) و پابلو کاسالز(ویولون سل) معروف است. آثار او دارای سبکی شیوا و روان اند که آنها را افسانهای کرده است.
4- آرتور شنابل(1951-1882)
شنابل در لهستان امروزی متولد و در وین بزرگ شد. او شاگرد استاد بزرگ پیانو لشکتیسکی بود و بعدها به تکنوازی حرفهای تبدیل شد.
در برلین از سال 1925 استاد پیانو بود و در 1933 مجبور به فرار از رژیم نازی شد و به ایالات متحده رفت. نوازندگی شنابل ایده آلی است از عقل، احساس، دقت و استعداد. این هنرمند اولین پیانیستی بود که سیکل کامل 32 سونات پیانوی بتهوون را ضبط کرد.
شنابل به خاطر نوازندگی بی مثالش در آثار کلاسیک شهرت دارد.
3- آرتور روبنشتاین(1982-1887)
ذوق و شوق روبنشتاین برای زندگی کردن و جذابیت فوق العادهای که در شخصیتش یافت میشد، در موسیقی بی نظیرش نیز نفوذ کرده و او را پیانیستی بی بدیل ساخته است.
روبشتاین در لهستان متولد شد و از همان کودکی استعدادش را نشان داد، به طوری که بسیار مورد تحسین یواخیم، ویولونیست معروف قرار گرفت. او در طول جنگ جهانی به امریکا رفت و در 1932 با گذراندن دورهی تمرینی فشردهای، تکنیک خود را ابداع کرد.
روبنشتاین آثار بتهوون را بینظیر می نواخت. آثار ضبط شده از این هنرمند، حاکی از نشاطی مثال زدنی و رویکردی استثنایی در موسیقی میباشند.
2-ولادیمیر هوروویتس(1989-1903)
تنها یک هوروویتس وجود داشت! هنرمندی که در آثارش طیفی از انواع احساسات و زیباییهای موسیقی دیده میشود. طبعی بینظیر که مانندش را دنیا کمتر به خود دید است.
هوروویتس زادهی کیف بود و در 1925 شوروی را ترک کرده و به برلین رفت تا تحصیل کند، اما هیچگاه به وطن باز نگشت و به آمریکا کوچ کرد.
هوروویتس با بحرانهای شخصیتی فراوانی دست و پنجه نرم میکرد و همین مشکلات او را به سمت اعتیاد به داروهای ضد افسردگی سوق دادند.
کمتر کسی را میتوان یافت که اهل موسیقی باشد و با آثار این پیانیست بزرگ تحت تاثیر قرار نگیرد.
1- سرگئی راخمانینوف(1943-1873)
راخمانینوف توسط بسیاری از منتقدان به عنوان بزرگترین پیانیستی که دنیا به خود دیده است شناخته میشود. در روسیه او را جانشین بلامنازع چایکوفسکی میدانند.
راخمانینوف پس از انقلاب 1917 ابتدا به سوئیس و سپس به ایالات متحده رفت. راخمانینوف در آن زمان پیانیستی دوره گرد بود، اما در همان دوران هم ظرفیت زیادی در کار این پیانیست با استعداد دیده میشد.
رکوردهای ضبط شدهی این هنرمند نمونههای کم نظیریاند از لحنی نفیس و چشمههایی عمیق از احساس.
از آثار مشهور این هنرمند بزرگ روس می توان به سمفونی شماره ۲ و۳ و همچنین راپسودی بر اساس تمی از پاگانینی اشاره کرد.