در دنیای موسیقی پیانو و پیانیستها همواره جایگاهی خاص داشتند و نقشی مهم را در تاریخ موسیقی دنیا ایفا کردند. افرادی مانند موتزارت، بتهوون و شوپن که برای همهی ما نامهایی آشنا هستند. اما کمی پس از این نوابغ بی بدیل نیز، نوازندگی پدید آمدند که نوع خودشان بی نظیر بپدند. در این مقاله قصد داریم تا به معرفی ۱۰ نوازنده ی برتر پیانو به انتخاب بسیاری از منتقدان موسیقی بپردازیم.
10- مایرا هس (1965-1890)
مایرا هس در دوران جنگ جهانی دوم، پیشگام درکنسرتهای روزانهی هنگام ناهار بود. این پیانیست بریتانیایی در ایالات متحده هم محبوبیت زیادی داشت.
علیرغم ظاهر جدی و سخت گیرانهاش (همیشه در کنسرتهایش سیاه میپوشید ) ذکاوت بالایی داشت که در مصاحبههایش مشهود است. آثار ضبط شدهی مایرا نشان دهندهی تفکری عمیق، شفاف و جدیت او در موسیقی است.
9- گلن گولد(1982-1932)
تعداد کمی پیانیست به مانند گلن گولد کانادایی وجود دارد. هوش و تخیلی عجیب و غریب او را به مسیرهایی غیر معمول سوق دادند. پس از شروع چشمگیرش در اجرا، از سکوی اجرا به طور کامل فاصله گرفت و خود را وقف ضبط صدا کرد. گرچه بسیار از هنرمندان آدرنالین اجرای زنده را با هیچ چیز در این دنیا عوض نمیکنند، اما گولد استودیوی ضبط را بهترین مکان برای عرضهی تفکر کمال گرایانهاش از موسیقی میدانست.
شخصیت جذاب او که به خاطر هیپوکندری، صندلی کوتاه پشت پیانو و تفکر التقاطیاش مشهور است، مورد توجه بسیاری از فیلم سازان قرار گرفته است.
8- امیل گیللز(1916-1985)
گیللز صدایی خاص و ارکسترایی داشت که در نوع خودش بسیار کم نظیر بود. شهرتش را زمانی به دست آورد که در مسابقات بین المللی ملکه الیزابت در 1983 برنده شد. اما جنگ برنامههای شغلی او را متوقف کرد. در 1944 اولین نمایش جهانی سونات شماره 8 پروکوفیف را در مسکو برگزار کرد. او اولین هنرمندی بود که مجاز به سفر در غرب بود. گرچه این هنرمند به خاطر نوازندگی آثار برامس و بتهوون معروف شد اما آثار خودش نیز بسیار ارزشمند و ماندگار هستند.
7- دینو لیپاتی(1950-1917)
دنیا خیلی زود یکی از محبوبترین پیانیستهای کلاسیک را از ما گرفت. دینو لیپاتی جوان تنها ۳۳ سال داشت که از دنیا رفت، اما در همان مدت کوتاه، آثاری سرشار از عشقی عمیق را برجای نهاد که زیبایی خالص و سادهای را در خود دارند.
او در بخارست و در خانوادهای اهل موسیقی متولد شد. جرج انسکوی بزرگ پدرخواندهاش بود و در کنار کورتوت تحصیل میکرد. کار او در نوازندگی بسیار پر فراز و نشیب بود. ابتدا جنگ جهانی و بعد از آن بیماری سختی که در نهایت باعث مرگش شد، به او اجازهی تنها 15 سال نوازندگی را دادند.
6- سویاتوسلاو ریختر(1997-1915)
آثار ریختر را میتوان اینگونه توصیف کرد: ادراکی با شکوه در مقیاسی حماسی با تمرکز بر وفاداری به غریزهی آهنگسازی!
او چیزی را که قبلا وجود نداشته به کارش اضافه نمیکد، بلکه آثارش تنها انعکاس نبوغ او هستند. ریختر هیچگاه شوروی را ترک نکرد اما تورهای متعددی در غرب برگزار کرد و میراثی عظیم از آثارش را برای ما برجای گذاشت.
5- آلفرد کورتوت(1962-1877)
کورتوت یکی از بزرگان نوازندگی پیانو، زادهی سوئیس است. این هنرمند بزرگ به خاطر سه گانهی فوق العادهاش با ژاک تیبو(ویولون) و پابلو کاسالز(ویولون سل) معروف است. آثار او دارای سبکی شیوا و روان اند که آنها را افسانهای کرده است.
4- آرتور شنابل(1951-1882)
شنابل در لهستان امروزی متولد و در وین بزرگ شد. او شاگرد استاد بزرگ پیانو لشکتیسکی بود و بعدها به تکنوازی حرفهای تبدیل شد.
در برلین از سال 1925 استاد پیانو بود و در 1933 مجبور به فرار از رژیم نازی شد و به ایالات متحده رفت. نوازندگی شنابل ایده آلی است از عقل، احساس، دقت و استعداد. این هنرمند اولین پیانیستی بود که سیکل کامل 32 سونات پیانوی بتهوون را ضبط کرد.
شنابل به خاطر نوازندگی بی مثالش در آثار کلاسیک شهرت دارد.
3- آرتور روبنشتاین(1982-1887)
ذوق و شوق روبنشتاین برای زندگی کردن و جذابیت فوق العادهای که در شخصیتش یافت میشد، در موسیقی بی نظیرش نیز نفوذ کرده و او را پیانیستی بی بدیل ساخته است.
روبشتاین در لهستان متولد شد و از همان کودکی استعدادش را نشان داد، به طوری که بسیار مورد تحسین یواخیم، ویولونیست معروف قرار گرفت. او در طول جنگ جهانی به امریکا رفت و در 1932 با گذراندن دورهی تمرینی فشردهای، تکنیک خود را ابداع کرد.
روبنشتاین آثار بتهوون را بینظیر می نواخت. آثار ضبط شده از این هنرمند، حاکی از نشاطی مثال زدنی و رویکردی استثنایی در موسیقی میباشند.
2-ولادیمیر هوروویتس(1989-1903)
تنها یک هوروویتس وجود داشت! هنرمندی که در آثارش طیفی از انواع احساسات و زیباییهای موسیقی دیده میشود. طبعی بینظیر که مانندش را دنیا کمتر به خود دید است.
هوروویتس زادهی کیف بود و در 1925 شوروی را ترک کرده و به برلین رفت تا تحصیل کند، اما هیچگاه به وطن باز نگشت و به آمریکا کوچ کرد.
هوروویتس با بحرانهای شخصیتی فراوانی دست و پنجه نرم میکرد و همین مشکلات او را به سمت اعتیاد به داروهای ضد افسردگی سوق دادند.
کمتر کسی را میتوان یافت که اهل موسیقی باشد و با آثار این پیانیست بزرگ تحت تاثیر قرار نگیرد.
1- سرگئی راخمانینوف(1943-1873)
راخمانینوف توسط بسیاری از منتقدان به عنوان بزرگترین پیانیستی که دنیا به خود دیده است شناخته میشود. در روسیه او را جانشین بلامنازع چایکوفسکی میدانند.
راخمانینوف پس از انقلاب 1917 ابتدا به سوئیس و سپس به ایالات متحده رفت. راخمانینوف در آن زمان پیانیستی دوره گرد بود، اما در همان دوران هم ظرفیت زیادی در کار این پیانیست با استعداد دیده میشد.
رکوردهای ضبط شدهی این هنرمند نمونههای کم نظیریاند از لحنی نفیس و چشمههایی عمیق از احساس.
از آثار مشهور این هنرمند بزرگ روس می توان به سمفونی شماره ۲ و۳ و همچنین راپسودی بر اساس تمی از پاگانینی اشاره کرد.
جهان بدون موسیقی شاید جایی بود کسالت آور، موسیقی قطعا پدیدهایست که زندگی را زیباتر کرده و گاهی اوقات مانند پناهگاهی برای فرار از روزمرگی و مشکلات است.
موسیقی کلاسیک را بسیاری سرآمد این هنر میدانند، زادگاه هنرمندانی که میتوان آنها را نابغه خواند. آثار این هنرمندان نام آشنا به نوعی دنیا را تحت تاثیر خود قرار دادند و تحولی بپدند در دنیای رنگارنگ موسیقی. کنسرتوها یا قطعات موسیقی زیبا و بسیار نام آشنایی در دنیای موسیقی وجود دارند، قطعاتی که نامهای بزرگی در پشت ساختشان قرار گرفته، اما اینکه کدامیک بهترینند شاید انتخاب سختی باشد. در این مقاله به معرفی بهترین کنسرتوهای موسیقی پرداختیم.
● کنسرتوی امپراطور اثر بتهوون
آخرین اثر پیانوی بتهوون، قطعهای مهیج، اصیل، چالش برانگیز و البته فراموش نشدنی است که در بین سالهای ۱۸۰۹ تا ۱۸۱۱ نوشته شد و یکی از پنج ساختهی بتهوون با پیانو بود که متاسفانه خود او موفق به اجرای آن نشد. این قطعه اما بر خلاف اسمش هیچ ارتباطی با هیچ امپراطوری ندارد و در واقع بتهوون آن را برای رادولف، که حامی اصلی اش در آن زمان بود، ساخته است. این کنسرتو به طور غیر معمولی با کادِنزا (نوازندگی انفرادی) شروع میشود و با حرکتی آهسته و بهشت گونه ادامه مییابد و در انتها پایانی بهاری را با خود دارد.
● کنسرتو کلارینت اثر موتزارت
شاید بتوان گفت هیچ آهنگسازی نتوانسته برای کلارینت قطعهای به مانند کنسرتوی موتزارت بنویسد. موتزارت در هر مرحله بهترین ویژگیهای این ساز را به نمایش میگذارد. این قطعه بی شک یکی از بزرگترین و باشکوه ترین قطعات تاریخ موسیقی است و از سه بخش تند و بانشاط (Allegro)، ملایم وآهسته (Adagio) و دوباره با نشاط (Rondo: Allegro) تشکیل شده است.
● کنسرتوی ویولون اثر برامس
کنسرتوی ویولونِ برامس در بین قطعات عاشقانه، واقعا یکی از بی نظیرترین هاست. این قطعه دامنهی احساسی فوق العاده ای دارد که ویولون آن را به نحوی شایسته خلق کرده است.
برامس این کنسرتو را برای دوست صمیمیاش یوزف یواخیم نوشت، که ویولونیستی بزرگ در دوران خود بود.
● کنسرتوی ارکسترا اثر بارتوک
هیچ سولیستی در این کنسرتو وجود ندارد، اما همهی سازها نقش مهمی را در این قطعه ایفا میکنند و اثری بینظیر، آمیخته به شکوه، احساسات و نبوغ را در پنج بخش ارائه میدهند. بارتوک و خانوادهاش در ۱۹۴۰ از اروپای جنگ زده به ایالات متحده رفتند و مدتها برای گذران زندگی با چالشهای مختلف دست و پنجه نرم میکردند، بعدها بارتوک به ارکستر سمفونیک بوستون پیوست و با استقبالی بی نظیر رو به رو شد و در ۱۹۴۴ این قطعه را در این ارکستر به اجرا درآورد که از آن زمان تاکنون، یکی از محبوب ترین کنسرتوهای موسیقی است.
● کنسرتوهای براندنبورگ اثر باخ
کنسرتوی براندنبورگ باخ، مجموعهای شامل شش قسمت است که هر شش کنسرتو، لایق قرار گرفتن در بین بهترینهای دنیا هستند. هر کدام از این قطعات برای سازهای مختلفی ساخته شده اند. به طور مثال، در سمفونی شماره ۵ ویولون، فلوت و هارپسیکورد سازهای اصلی هستند.
تاریخ ساخت این قطعات مشخص نیست، باخ نسخه خطی آنها را در ۱۷۲۱ منتشر ساخت اما ممکن است که این کنسرتو را چند سال قبل از آن نوشته باشد.
● کنسرتوی ویولون سل اثر الگار
صدای واضح و رنج گستردهی ویولون سل، برای آهنگسازان بسیار الهام بخش بوده و الگار هم از این موضوع مستثنی نیست. در این کنسرتو، او از حداکثر قابلیت های ویولون سل بهره برده و با استفاده از زبان موسیقی بی نظیری که منحصر بفرد به خود اوست، لحظاتی از شکوه، اشتیاق و اضطراب را مجسم میسازد. این قطعه آخرین کار بزرگ الگار بود که در ۱۹۱۹ ساخته شد، اما در ابتدا تنها نمایشی پر سر و صدا بود و دههها طول کشید تا محبوبیت امروزش را بدست آورد، محبوبیتی که آن را مرهون ژاکلین دوپره و زحماتش برای بازسازی و تنظیم این قطعه است.
● کنسرتوی ترومپت اثر هایدن
درخشان ترین ساز که توسط آفتابیترین آهنگساز به کار گرفته شده! چه چیزی را میتوان دربارهی کنسرتوی ترومپت هایدن دوست نداشت؟ این قطعه زیبا را هایدن در ۱۷۹۶ برای دوستش آنتون ویندیگر که استاد و سازندهی ترومپت بود ساخت. این کنسرتوی سه بخشی، نشاط و ذوق بی نظیری را با مخاطبان خود به اشتراک گذاشته و نهایت توانایی موسیقیایی ترومپت را نمایش میدهد.
● کنسرتوی چهار فصل اثر ویوالدی
همهی ما چهار فصل ویوالدی را بارها شنیدیم و همین شاید دلیلی باشد برای اینکه ندانیم چه قطعهی بی نظیری است. در این قطعه در واقع چهار کنسرتو یکی شده و هر بخش به یک فصل سال اختصاص مییابد. هر یک از بخشها با تصویرسازی شاعرانهای که موسیقی مجسم میسازد، همراه است، از آواز پرندگان بهاری تا طوفان تابستانه و لغزش اسکیت بازها در میانهی زمستان. این قطعه در سال ۱۷۲۵ در آمستردام منتشر شد، هر چند ویوالدی آن را ۸ یا ۹ سال قبل از آن ساخته بود.
کنسرتوی چهارفصل جدالی بین هارمونی و نبوغ و در نهایت ترکیبی بی نظیر از هر دوی آنهاست.
● کنسرتوی شماره ۲ پیانو اثر راخمانینوف
کنسرتوی شماره ۲ پیانو اثر سرگئی راخمانینوف روسی را میتوان یکی از بهترین قطعات موسیقی طول تاریخ دانست. کنسرتویی که از اولین تا آخرین نت آن، شاهکاری بی نظیر است. ترکیبی فوق العاده از تکنوازی و همنوازی ، طوفانی از احساسات که به طرزی الهام بخش با موسیقی تنیده شده و قلب شنونده را با خود همراه میسازد.
راخمانینوف، پس از سالها شکست موسیقیایی به خصوص در سمفونی شماره یک خود، در سال 1901 موفق به نوشتن نسخه اولیه این قطعهی بی نظیر شد و دنیای موسیقی را تحت تاثیر خود قرار داد.
● کنسرتوی ویولون اثر سیبلیوس
لیست ما کامل نخواهد بود مگر با ژان سبیلیوس، آهنگساز مطرحی که آرزو داشت ویولونیستی حرفهای شود اما میتوان گفت که خیلی موفق نبوده! البته بعضی با کمی غرض اینگونه از او یاد میکنند، اما سیبلیوس انتقام این حرف را با کنسرتوی ویولونی که در سال ۱۹۰۴ نوشت، از منتقدان خود گرفت! دونالد تووی، منتقد موسیقی این قطعه را پولونایزی (نوعی رقص لهستانی) برای خرسهای قطبی توصیف کرد و گفت که این قطعه به مانند یخهای فنلاند، زادگاه سیبلیوس برق میزند.
این کنسرتو از سه بخش تشکیل شده : نشاط انگیز ملایم (Allegro moderato)، ملایم (Adagio) و تند و نشاط انگیز (Allegro). این اثر منحصر بفرد برای تکنوازها چالشی همه جانبه است و همین آن را به یکی از بهترینهای دنیا تبدیل کرده.